سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را احراز نکند، مگر کسی که درس خود را ادامه دهد . [امام علی علیه السلام]
معترض
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 3582
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
معترض

اعتراض به خودم به تو به هرکسی که باید بهش اعتراض کرد.

........... لوگوی خودم ...........
معترض
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • بزدل

  • نویسنده : :: 87/5/5:: 10:21 صبح

    در گوشه ای نشسته بود و به تاریکی اتاق نگاه می کرد

    به تک تک خاطرات در حال فراموشی اش

    به قاب عکس خاک گرفته پدر و مادر و خواهرش

    و به جای خالی آن ها

    خاطرات گذشته را یک به یک مرور کرد:

    خاطرات پدرش را هرگز حاضر نبود در برابر بی عدالتی سکوت کند

    اما دادگاه بشریت داغ اعتیاد را بر پیشانی اش گذاشت

    تا مهر سکوت بر لبانش باشد

    قامت پدر زیر بار سنگین اعتیاد خم شد و تا ابد خاموش ماند.

    به خاطرات مادرش که تاوان عدالتخواهی پدر را داد

    با اینکه در آتش بیماری می سوخت اما انسانیت اجازه نداد تا کسی مرهمی بر درد هایش بگذارد

    بدن نحیف مادر در زیر بار سنگین بیماری درهم شکست و مرگ مرهم درد هایش شد.

    به خواهرش که به دستور شرافت آدمی در بازار به حراج گذاشته شد

    تا بازیچه دست مردان هوسران باشد

    داغ ننگ دامان خواهر او را به منجلاب فساد کشاند و نابود کرد

    به یاد قاضی دادگاه بشریت افتاد که خود وحشی تر از فرعون بود.

    به یاد انسانیت افتاد که بر سر قبر مادر اشک دروغین ریخت

    به یاد شرافت آدمی افتاد که خود دلیل فساد بود

    و به یاد خودش افتاد که کمر خم شده پدر،تن درهم شکسته مادر و دامان ناپاک خواهر را دید و فقط نگاه کرد.

    من معترضم

    به دادگاه بشریت

    به انسانیت

    به شرافت آدمی

    به همه کسانی که نگاه می کنند

    من به بزدلانی که در برابر بی عدالتی سکوت کرده اند معترضم.....


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ